تشویق گرم فیلم "شب، داخلی، دیوار" وحید جلیلوند در جشنواره ونیز / منتقدان: فیلمی به شدت موثر و و به شدت ناگوار (+فیلم)
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۶۷۵۹۳
عصر ایران - امشب (پنج شنبه) فیلم "شب، داخلی، دیوار" وحید جلیلوند بعد از پایان نمایش در جشنواره ونیز مورد تشویق گرم حاضران در سالن قرار گرفت.
نوید محمد زاده که در میان تشویق حضار بسیار احساساتی شده بود ، آلبرتو باربارا (رئیس جشنواره ونیز) به سمتش رفته و او را بغل کرد.
قبل از نمایش فیلم کنفرانس خبری «شب، داخلی، دیوار» با حضور وحید جلیلوند کارگردان و فیلمنامه نویس، نوید محمدزاده و دایان حبیبی بازیگران فیلم و علی جلیلوند تهیه کننده کار برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
"سینما دیلی" ترجمهای از واکنش منتقدان به فیلم را منتشر کرد و نوشت:
جسیکا کیانگ منتقد ورایتی فیلم «شب داخلی دیوار» را نوری دردناک به درون کابوسی از ایران نامید و در نقد خود نوشت: «هیچ کسی از فیلم به شدت موثر و عمیقا ناگوار «شب داخلی دیوار» زخم نخورده بیرون نخواهد آمد. استعارهای خشن و تاریک از تاثیر تروماهای انجام شده از طرف دولت بر سر افراد جامعه معاصر ایران که انگار جایی در میان حلقه ششم یا هفتم جهنم است.»
کیانگ در نقد مثبت خود به تعریف از عوامل این فیلم هم پرداخته و نوشته:«محمدزاده و حبیبی عمیقا به نقشهای خود متعهد هستند. در ابتدا به نظر جزئیات نقشها کم میآید، اما با پایان قصه که به شدت ناامیدکننده و احساسی است، شخصیت آنها منطق پیدا میکند. اما ستاره این اثر طراحی صدای خشونت آمیز علیرضا علویان است که با لوپهای زمانی، حرکت شخصیت علی از واقعیتش را به درون تخیلش هدایت میکند. دوربین پرحرکت و روی دست ادیب سبحانی هم، «شب داخلی دیوار» را به اثری به تیزی سیم خاردار بدل کرده ولی در عین حال دوست داشتنی است. »
لیلا لطیف منتقد سایت ایندی وایر در نقدی درباره فیلم «شب داخلی دیوار» نوشت:«.این تریلر هنرمندانه از وحید جلیلوند راههای جدیدی برای نمایش نابینایی و انتقال صحنه های فلش بک پیدا کرده است.هر دو بازی محمدزاده و و حبیبی سرتاپا عالی، پرتنش و همراه با حسی از ناامیدی هستند. هرچند وقتی قصه جلو میرود، پاسخ برخی از سوالات آنقدر که در ابتدا به نر میرسید جالب نیستند. ایدههای بزرگی در این فیلم درباره اهمینت از دست دادن توانایی دیدن در جامعه مبتنی بر نظارت که به شدت زیر فشار اقتصادی و گرسنگی است وجود دارد.»
لطیف درباره کارگردانی جلیلوند نوشت:«جلیلوند حتی در معماری بیرحمانه ساختمان هم نکات زیبایی پیدا می کند. پلکان آهنی ساده به آسمان با زنگ زدگی و چسبهایی که خورده انگار در حال گریه از تنهایی است. جلیلوند به خوبی میتواند زمان و مکانهای مختلف را در هم بیامیزد، ولی هنوز تا داشتن اعتماد به نفس یک استاد قدیمی سینما، فاصله دارد.»
در کنفرانس خبری فیلم وحید جلیلوند نویسنده، کارگردان و تدوینگر فیلم در پاسخ به پرسش سیاسی بابک غفوری آذر خبرنگار "رادیو فردا" در مورد اینکه آیا ماموران امنیتی درون ایران پیام فیلم مبنی بر کنار گذاشتن خشونت را دریافت می کنند و آیا شما با آثار هنری می توانید این تاثیر را بگذارید، گفت:
دوست نداشتم وارد مسائل سیاسی شوم با این حال دوست دارم به سوال شما پاسخ بدهم. شاعر گفت هر کسی از ظن خود شد یار من، جناب غفوری آذر، همان گونه که از پیام من درباره جریانات خوزستان یک عده آنچه را میخواستند برداشت کردند به گمانم شما هم آنچه را می خواستید از فیلم برداشت کردید. شما صرفا از آن پیام برداشت کردید که تفنگت را زمین بگذار، در حالی که این نکته را برداشت نکردید که در کل آن پیام من ماموران امنتیی و پلیس را برادرم خطاب کردم. من در این فیلم هم این کار را کردم، قهرمان فیلم من یک مامور امنیتی است که برادر من است.
این سینماگر تاکید کرد: چنانکه نگاه ما دو قطبی باشد یا له یک جریان هستیم یا علیه یک جریان، در حالی که نگاه ما به یک تعادل برسد که چه کسی که آن طرف است و چه کسی که این طرف قرار دارد هر دو برادر هستند، آن زمان گفتگو سهل تر و ساده تر میشود. طبیعتا شما فکر می کنید من این حرف ها را برای این می زنم چون در ایران کار دارم و زندگی می کنم و می خواهم به سرنوشت پناهی دچار نشوم، نه واقعا اینگونه نیست. من در صورت برادران امنیتی در ایران گفتهام برادرم به شما (خبرنگار رادیو فردا) هم می گویم برادرم.
کارگردان «بدون تاریخ، بدون امضا» تصریح کرد: این دوقطبی به شدت آزارم می دهد. من در آن وَن امنیتی دو مامور دارم که یکی وظیفهمحور و دیگری (با بازی نوید محمدزاده) وجدانمحور است. شخصی که وظیفه اش را انجام می دهد فقط به کارش فکر می کند در حالی که کاراکتر نوید در کنار وظیفه به قلبش هم رجوع می کند. برمی گردم به پیامم درباره خوزستان، من به ماموران امنیتی و پلیس گفتم برادرم علاوه بر انجام وظیفه به قلبت هم رجوع کن. داخل فیلمم نیز همین را گفتم و از شما هم خواهش می کنم علاوه بر وظیفه نگاه سیاسی داشتن، به قلبت هم رجوع کنی، همه چیز «یین و یانگ» است یعنی سیاه مطلق یا سفید مطلق وجود ندارد. اگر نگاه حاکمیتی و اپوزیسیون همدیگر را برادر هم ببینند احتمال برقراری گفتگو و به وجود آمدن خشونت کمتر وجود دارد. به واقع این باور من است حتی اگر در اروپا و آمریکا هم زندگی می کردم این گونه بود.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر ادامه کنفرانس خبری فیلم در هفتاد و نهمین دوره فستیوال ونیز که عصر ۱۷ شهریور ماه برگزار شد، علی جلیلوند تهیه کننده «شب، داخلی، دیوار» نیز درباره روند رسیدن دایان حبیبی به نقش لیلا گفت: دایان مدت یک سال که هشت ماه آن به صورت فشرده بود، برای رسیدن به نقش لیلا زحمت کشید و البته نکته دیگر اینکه او به مدت ۶ ماه زمان صرف کرد تا دوباره از لیلا به دایان برگردد. به یاد دارم که می گفت دیگر توانایی ارتباط برقرار کردن با اعضای خانواده ام مثل خواهرم را ندارم. او به لطف خدا، کمک تراپی و تلاش های خودش توانست دوباره به زندگی برگردد. صادقانه بگویم که از این تغییر ما هم ترسیده بودیم و می ترسیدیم نتواند دوباره به جامعه برگردد.
در پایان نشست مطبوعاتی فیلم «شب، داخلی، دیوار» در جشنواره ونیز، علی جلیلوند تهیه کننده این فیلم خطاب به بابک غفوری آذر خبرنگار ایرانی رادیو فردا ساکن چک که در بخش ابتدایی نشست سوالی سیاسی مطرح کرده بود، گفت: آقای غفوری آذر، به قول اخوی من، برادر! فکر کنم شما اگر تمرین کنید در جلسه های سینمایی در مورد فیلم و سوالات سینمایی بپرسی؛ منظور من در مورد هر فیلمی است، احتمالا اتفاق بهتری بیفتد.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: شب داخلی دیوار جشنواره ونیز وحید جلیلوند غفوری آذر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۶۷۵۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روشنفکری ایرانی و تشویق حرامکاری
به جای اتهام بیسند بیاییم به تاریخی که زیستهایم رجوع کنیم تا دریابیم حقیقت چیست؟ فرض کنید امروز ۲۲بهمن۱۳۵۷است. ببینیم انواع روشنفکران چپ و راست چه میکنند.همین که انقلاب اسلامی پیروز شد بنا به همان آویختگی خود به راه چپ و راست غربی، روشنفکران ایرانی به جای اندیشیدن به وضعیت واقعی ایران و محاصره انقلاب بهوسیله گرگان سلطه و موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران و خواست غرب در ایجاد بحران و مهارانقلاب اسلامی، خودخواسته و ناخواسته ابزار شیاطین و شیطان بزرگ سرمایهداری جهانی و قدرت سلطه شدند و امر او را درعمل پیش بردند. روشنفکران مذهبی نهضت آزادی که درون شورای انقلاب و دولت نخست مدیریت و ریاست داشتند، مطلقا انقلاب را درک نکردند اما صادقانه به اختلاف خود با انقلاب و استراتژی سازش با شیطان بزرگ اعتراف کردند. در حالی که وزرایشان نقش مشاور سفارت آمریکا را داشتند از قدرت بیرون رانده شدند. آنها درکی از روح استقلالخواه ضدسلطه و کفر انقلاب اسلامی نداشتند. چپها از این لیبرالهای صادق اولیه بدتر عمل کردند و لیبرالهای جاهطلب، لیبرالهای نفوذی غرب چون بنیصدر و تروریستها بالاخره به اتحاد در جنگ با جمهوری اسلامی به وحدت رسیدند و کمونیستها و تجزیهطلبان و روشنفکران ملحدودموکرات! نقاب ارتدکس ضدسرمایهداری فاشیستی را کنار نهادند و به سرمایهداری بدتر از نازیسم سرمایهداری جهانی وحشی پناه بردند وهمه با هم علیه مردم و انقلاب ایران به خشونت و جنگ مسلحانه رو آوردند. در حالی که یکسال ازعمر انقلاب درمحاصره قدرتهای سلطهجو نگذشته بود وحزب توده هم که چنین نکرد؛ برای ضرورتهای نفوذ و جاسوسی نقشه شوروی بود که گندش با فرمانده نیروی دریاییاش درآمد وگرنه شوروی هم چون غرب مدافع و مشوق صدام در جنگ هشت ساله بود و از استقلال اسلام میهراسید که آویخته به هیچ قدرتی نبود، جز خدا. این موضع روشنفکران همان دامچاله اصلی سقوطشان بود و روزبهروز فروتر رفتند وابزارقدرت جهانی شدند ودرهمه اشکال مذهبی و الحادی به ارباب خود پناه بردند وابزار طرحهای آمریکایی شدند وحجاب خودبرانداختند.چهره ایدئولوژیک روشنفکری؛ چهره سیاسی، فرهنگی و اخلاقی روشنفکری عریان شد.۲ نوع حجابزدایی
اخیرا در مقالهای درباره حجاب، گفتم دو حجابزدایی رخ میدهد. نگاه رهبری درباره حجاب در پوشاک زنان بهعنوان صورت و ظاهر و روبنای عفت، بهصورت عاقلانه و عالمانهای با ضرورت حفظ حجاب از دستاندازی حرامکاری در کل زندگی ما درآمیخت و معرفتی درخشان وهماهنگی ساختاری عمیقی بهوجود آورد.درک وجوب حجاب، هماهنگی حجاب با حجاب در اقتصاد، مدیریت کلان، سیاست داخلی و خارجی، نظام اداره کشوری، حیات شهری و... چیزی قیمتی است.خواهیم دید روشنفکری بیحجاب ما هم به سبب همین عدم خرد و تقوا در آغوش اسرائیل جا گرفت وحجاب ازسیمای باطل خود برافکند وسیمای هرجایی خویش را آشکار کرد.اشتباه نکنید وقتی ازرسواشدن فحشای روشنفکری وتوبه نکردن و سیاهترشدن باطنش صحبت میشود، از هویت اخلاقی متفکران سخن نمیگوییم. ما فراوان تحصیلکردگان و نویسندگان وهنرمندان شریف داریم که در فرهنگ مدرن رشد کردهاند اما از نظر اخلاقی، نخبگی، قدرت مغزی و خلاقیت فراموشنشدنیاند. این ربطی به پدیده روشنفکری و ماهیت بیهویت تسلیمشدگی به بیهویتی غربگرا وازدست دادن همه هستی بومی ومصرفگر بیاندیشه تولیدات ذهنی غرب زیستن و کر و کور بودن ندارد. دانش و شناخت غرب، زنای معنوی نیست.تسلیم به هرروز فکربیریشه و ضدارزشهای انسانیت و آزادگی خود حرامکاری است. حجاب بهطور عام یعنی زره علیه نگاه حرام یعنی خداترسی وخویشتنداری و حفظ تقوا برای توحید و عدمبردگی و پرستش شیطان و عدم غلامی بتهای گوناگون و بت نفس وبالاتر یعنی فرمان اتقوا...در همه وجوه زندگی،دراقتصاد کلان، درقوای سهگانه وقوای نظامی. ما با دو گونه حجاب روبهروییم.۱ــ حجاب از حقیقت و حق متعال که روشنفکری ما و هر شرک و نفاق اسیر آن است. ۲ــ حجاب برای ممانعت از تعدی باطل و حرام در ما و داشتن دژ برابر شیطان برای محافظت ازایمان خود و برای عمل به فرمان حق تعالی. این همان تقواست و در زندگی اجتماعی هم همین حجاب حفظ ارزشهای الهی لازم وواجب است. ماهمانگونه که نمیتوانیم اداره مملکت را به خرابکاران بسپاریم تا مثلا خودروسازی از یکطرف و خصولتیها ازطرف دیگر و قشر ممتاز و آقاها و آقازادهها و رانتخواران و انگلهای حریص بیکاره و دلالهای حقهباز از سمت دیگر ملت را بچاپند و با اتومبیلهای مرگبار مردم را به کشتن دهند و بهجای بهتر کردن اتومبیل حقیقی محصول دانش و تکنولوژی بومی و بهبود مدام کالای اصیل، به زور برای پارهآهن بیارزش ناامن، پول بنز از مردم بستانند و همانطور که نمیتوانیم اجازه دهیم آقازادههای پررو و طفیلی، جنگل ایرانی را نابود و صنعت مملکت را فلج و تجارت مملکت را به قاچاق تبدیل کنند و نمایندگان مردم و قضات و روسا نوکران اربابان مافیایی باشند و منافع آنان را درنظر بگیرند و این همه بیحیایی و بیتقوایی و بیحجابی فساد وسفره عشرت ورانتخواری حرامزادگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و انواع تبعیضات و بیعدالتی پهن باشد وبعدتنها به حجاب زنان بپردازیم،همانطور هم نمیتوانیم به روشنفکری اجازه زناکاری با دشمن اسلام و مردم در روز روشن دهیم تا با بیشرمی لخت و عور و رها از شرافت تفکر اصیل، مفتخر به نوکری قدرت جنایتکار بشری سر برهنه کند و بیفکریاش را کالای ارزشمند جا بزند ودرجهان نمایش دهد وبه خودفروشیاش افتخار کند و از اسرائیل دفاع کند.جان سخن امام خامنهای این بود که وجوب حجاب زنان با واجبات کلان پیوند دارد و وجود یکی نباید بهانه ندیده گرفتن دیگری باشد بلکه آن یک حرام را هم نباید تحمل کرد. روشنفکری بیحیا با زن بیحیا، با اقتصاد بیحیا، با سیاست بیحیا و با فرهنگ بیحیا رابطه دارد و مشوق بیحیایی برابر ربالعالمین و عصمت و معصوم است. حال میخواهم بگویم در عرصه روشنفکری ایرانی ما با این تشویق حرامکاری و شرک و ظلم روبهروییم. با حرامزادگی و زشتکاری با قدرتهای جهانی و تفکرات الحادی و فسادهای نولیبرالی حرامکار روبهرو هستیم. این هم تحملپذیر نیست .
خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن
پس این نظر متفکران منتقد غرب و شارحان ارجمند فلسفه وچپ مستقل،قابل قبول نیست که خشونت و به بازی نگرفتن روشنفکران در انقلاب اسلامی و خشونت و سرکوب آنان را به کینهتوزی و سرآخر سقوط در آغوش اسرائیل کشاند. این دروغ و دستکم جهالت محض است زیرا با روشنفکران محارب یا دارای تفکر همراه با محاربان که اول اقدام به جنونبارترین خشونت و ضدیت علیه انقلاب کردند، چه میتوانستند بکنند؟ اجازه دهند با ۲درصد هوادار و با زورگویی و جوسازی و ترور نقشهمند از پیش و تفکر فاسد نهانکار، یک انقلاب را نابود کنند؟ بدتر از انفجار دولت و کشتارجمعی همراهی با صدام و تجزیهطلبی چه چیز ممکن بود که نکردند؟ تازه سرشت خشونتبار روشنفکری زمان شاه را چه میکنید؟ آن زمان هم جمهوری اسلامی بود که آنان با دیکتاتوری و مصرف اندیشههای تزریقی و استالینی مقابله با رژیم شاه را نقاب بیهویتی و چاکری اربابان قدرت سرمایه کرده بودند؟ کمترین سازشی با این روشنفکری گمراه، چیزی ازانقلاب اسلامی ومقاومت واستقلال امروزی باقی مینهاد؟آقایان بدون اینکه فرصتطلبی و سوبژکتیویسم و احساسات روشنفکری ایرانی را درست بشناسیم، این روشنفکری و شبهمدرنیسم آن جز خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن و سرمایه جهانی و تقلید و نفس استقلال، ماهیتا کارکردی نمیتوانست داشته باشد و عملا نداشت. پای نخبگان بزرگوار دانش و فرهنگ را همانطور که گفتم مطلقا به میان نکشید که ربطی به ماهیت روشنفکری نداشتند و هرگز دشمن ایران و سرسپرده اجنبی و ایدئولوژی اجنبی و واسطه از خودبیگانگی و مبلغ بیهویتی و پرگویی پوچ و مصرفکننده نیستانگاری غربی و دشمن دین، استقلال، اخلاق و فرهنگ ایرانی نبودند .پز انسان منصف گرفتن آسان است؛ واقعگرایی و انصاف و داوری عادلانه غیراحساساتی و ناعوامفریبانه و عقلانی و مستند به رخدادهای واقعی مشکل است .روشنفکری ما سیری به سوی ظهور خشونت و بیخویشی و ابزارشدگی و درندگی اسرائیلی داشت وبا تروریسم و درکنار آمریکا واسرائیل و جنایتشان قرار گرفت و ابزار پرگار شد؛این استعدادش راپیشاپیش فاش کرد که کناراسرائیل باشد وبرای زورگیری درقدرت هرجنایتی بکند. ازرجوی تا هزارخانی تا کومله و حزب کمونیست اسرائیلی و میلانی و جاسوسان سیا وهمدستان موساد و نوچههای خبیث بیارزشی که مصداق همدستی با شیطانند، مگر جز این کردند؟ هنرمندان پناه برده به دامن آمریکا و سلبریتیهایی که بازار روشنفکری ومرجعیت روشنفکری را کساد کردند، از فرهادی تا پناهی و هنرپیشههای بیمغز شیفته جاسوسی غرب و تبلیغاتچی آب دهان و دلقکهایی چون کریمی، مگر شاگردان و درسآموختههای همین روشنفکران پوچ در چرت و چرک و غرق لقمه حرام سیا و وطنفروشی نبودند؟ مگر اینان شاگردان و بازیگران همان کارگردانان تراریخته و استادان بازیچه دانشگاههای آمریکا نیستند که سررشتهاش دست آمریکاست و ید بیضا دارند و بشیر تسلیم به غرب و ایرانفروشی با نقاب ایراندوستی شدهاند و کنار وحشیترین دشمن ایران وشیطان بزرگ ابزار تبلیغیاش گشتهاند و از دستشان لقمه میگیرند ؟مگرهما ناطق وامثال اوهمه اعتبارشان را خرج توجیه توطئههای انگلیسی ودفاع از بابیت و وهابیت نکردند؟ وزیرسایه این درندگان با انقلاب مردم نجنگیدند؟ اگر کسی باید طلبکار و مظلوم خوانده شود، جمهوری اسلامی است به جرم شجاعت در ایستادگی و شکست توطئه آمریکا و روشنفکران در خدمت آمریکا.